top of page
Writer's pictureLoabat

من امیر زرگر هستم

من کشته شدم، در تاریخ ۲۴ بهمن ماه ۱۴۰۱. بیست و سه سالم بود، متولد ۲۷ تیرماه ۱۳۷۸. فرزند شهرام و اهل و ساکن شهریار شهر فردوسیه بودم. هنوز خدمت سربازی رو تموم نکرده بودم و ورزشکار حرفه ای تو رشته بوکس و مغازه دار بودم.


وقتی اعتراضات گسترده مردمی در مخالفت با گرون شدن ناگهانی قیمت بنزین تو آبان ماه ۹۸ شروع شد، منم با نزدیکترین دوستم #مهرداد_معین_فر در اعتراضات شرکت میکردیم. یه بسیجی مزدور با شلیک مستقیم رفیق و دوست عزیز منو کشت. من بعد از کشته شدن مهرداد تنفرم به حکومت جنایتکار بیشتر و بیشتر شد. مدتی افسرده بودم ولی هر بار که هموطنام اعتراض میکردن منم در کنارشون بودم. با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی حضور فعالی تو خیابون داشتم. یه روز توی مهر ماه بود که در یکی از تجمعات سه تا بسیجی وحشیانه به یه دختر حمله کردن و اونو زیر مشت و لگد گرفتن، من رفتم جلو و به دفاع از اون دختر باهاشون درگیر شدم، چون یه بوکسور حرفه ای بودم اول حسابی زدمشون ولی اونا با باتوم به جونم افتادن و به سرو صورتم ضربه میزدن و بعد منو کشوندن تو یه مسجد و چند نفر بهم حمله کردن و حسابی کتک زدن و سرمو شکوندن. مردم وارد مسجد شدن و منو از دست مزدورا نجات دادن و بردن بیمارستان. بعد از چند روز از بیمارستان مرخص شدم و حالم که بهتر شد دوباره به اعتراضات شهریار پیوستم. بسیجی‌های محل که منو شناسایی کرده بودن دست از سرم برنمیداشتن و دایم منو تهدید میکردن که اگه ادامه بدم میکشنم و پول گلوله رو هم از خانوادم میگیرن!! ولی من کوتاه نیومدم و تسلیمشون نشدم..شب ۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ جلوی مغازه ام ناگهان یه پرشیای سفید رنگ بدون پلاک با سه سرنشین بمن نزدیک شد و یکیشون دو گلوله جنگی به پای من شلیک کرد، غرق در خون افتادم کف مغازه…. مردم منو رسوندن بیمارستان. چند روز بستری بودم و چندین عمل جراحی روی پای من انجام شد و حتی منجر به قطعش شد ولی بیفایده بود، عفونت تمام بدن منو فرا گرفت و سرانجام روز ۲۴ بهمن ماه به دلیل شدت جراحات وارده و عفونت شدید چشم از دنیا فرو بستم….

پیکر بیجون من مظلومانه در جو شدید امنیتی همون روز به خاک سپرده شد.

روی سنگ قبرم نوشتن: «حقیقت زندگی این است انسان در یک لحظه خاطره می‌شود»…

بعد از کشته شدنم خانوادم هرچقدر پیگیر قتل من شدن هیچکس پاسخگو نبود و نیروهای امنیتی تهدیدشون کردن در صورت پیگیری جریان قتل اعضای دیگه خانواده کشته خواهند شد و اونا رو وادار به سکوت کردن.


هموطن من چند سال در پی به دست آوردن آزادی جنگیدم و در این راه جون دادم، اگه میخوای خونم پایمال نشه به مبارزه ادامه بده، پیروزی از آن توست، اسممو به خاطر داشته باش و روز آزادی وطن به جای منم شادی کن…💔

bottom of page