من کشته شدم، در تاریخ ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۱. بیست و چهار سالم بود، متولد ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۷۷. فرزند #امان_الله_باجیزهی ، متأهل، یه فرزند دختر داشتم و اهل و ساکن زاهدان بودم. پدرم یکی از سران طوایف بلوچستان و فرمانده بومی پایگاه سپاه بود.
اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی شروع شده بود. در تاریخ ۸ مهر ماه ۱۴۰۱ روزی که جمعه خونین زاهدان نامگذاری شد منم در اعتراضات مردم تو منطقه کوثر حضور داشتم. بعد از دیدن کشتار همشهریای بیگناهم توسط نیروهای سرکوبگر تحمل نکردم و برای دفاع از مردم معترضی که تو سطح شهر کشته میشدن به پایگاه س پ ا ه یورش بردم. دو روز بعدش یکشنبه ۱۰ مهر تو منزل پدریم بودم که نیروهای امنیتی اونجا هجوم آوردن و با پرتاب نارنجک و گلوله باران کردن خونه پدرم وحشیانه منو در حالی که در سلامت کامل بودم بازداشت کردن و به اطلاعات س پ ا ه منتقل کردن. دو هفته توی بازداشتگاه بودم و شکنجه میشدم عاقبت در تاریخ ۲۵ مهر ماه ۱۴۰۱ زیر شکنجه های بیرحمانه و تیراندازیهای متعدد به جسم نیمه جانم چشم از دنیا فرو بستم…
بعد از کشته شدنم مامورای اطلاعات همون روز به خانوادم اطلاع دادن و جنازمو بهشون تحویل دادن!
پیکر بیجون من در قبرستان میرجاوه در حضور نیروهای امنیتی مظلومانه به خاک سپرده شد…
پدرم بعد از کشته شدن من از پایگاه محلی س پ ا ه استعفا داد و در جریان کشتار زاهدان از رژیم انتقاد کرد. ولی افراد ناشناس مسلح در تاریخ ۳ آذر ماه ۱۴۰۱ اونو در خیابون بعثت زاهدان با شلیک گلوله ترور کردن. هیچوقت از هویت افراد مسلح تیرانداز اطلاعی به دست نیومد.
هموطن من صدای همشهریای مظلومم شدم و در مقابل ظلم ایستادم و بهای جان دادم. دختر کوچولوی من بعد از کشته شدنم به پدرم وابسته شد. ولی پدرم که صداشو برای من بلند کرده بود جوابش گلوله شد و اونو هم درسناریویی از پیش تعیین شده ترور کردن. برای پیروزی مبارزه کن و نا امید نشو، روز آزادی ایران از منم یاد کن…💔
#مهسا_امینی
#علیه_فراموشی