top of page
Writer's pictureLoabat

من ⁧ سارینا شیری⁩ هستم.

من کشته شدم، در تاریخ ۹ مهرماه ۱۴۰۱. فقط ۱۸ سالم بود، متولد؟. اهل و ساکن جوانرود از شهرهای استان کرمانشاه و دانش آموز دبیرستان نسیم در کرمانشاه بودم.

‏با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی، وقتی هموطنای غیور من در جوانرود به اعتراضات پیوستن منم با دوستام در کنارشون به خیابون رفتم و حقمو فریاد زدم. روز ۹ مهرماه بود، اونروز توی تجمع سرکوبگرا وقتی به مردم حمله ور شدن، ناگهان منو گیر آوردن و در فرصتی دزدیدن…. توی بازداشتگاه به شدت تحت شکنجه قرار گرفتم و بمن تجاوز شد…عاقبت بدن نحیف من تاب نیاورد و زیر شکنجه جان باختم….

‏خانوادم ده روز از من بیخبر بودن، همه جا رو دنبالم گشتن ولی اثری ازم نبود، نیروهای امنیتی منو کشتن و ده روز تمام پیکر بیجونمو به خانوادم تحویل ندادن. بعد از ده روز بهشون اطلاع دادن و شدیدا تهدیدشون کردن که باید فوت منو برا اثر خودکشی اعلام کنن و به همه بگن از اتوبوس بیرون پریدم و کشته شدم!!!

‏جنازه من عاقبت در سر پل ذهاب به خانوادم تحویل داده شد، اونا تحت فشار زیاد مجبور به سکوت شدن و قتل من اطلاع رسانی نشد…حتی همکلاسیهام آنقدر تهدید شدن که هیچ کدومشون در مورد من حرفی نزدن. قطعی اینترنت توی اون روزها هم دلیل دیگه ای شد برای رسانه ای نشدن قتل من.

‏هموطن من در شروع جوانی با هزاران امید به آینده با بیرحمی فقط به جرم آزادیخواهی زیر خروارها خاک سرد خوابیدم و به ابدیت پیوستم. مزدورا آنقدر خانوادمو ترسوندن که من شدم یکی از جانباخته های گمنام که اطلاعات بیشتری در موردم موجود نیست. تو سکوت نکن، در مقابل ظلم ایستادگی کن و بجنگ تا خون من و هزاران کشته شده دیگه پایمال نشه، آزادی حق توست، روزی که پیروز شدی به یاد منم باش…💔

bottom of page