من کشته شدم، در تاریخ ۵ آذر ماه ۱۴۰۲. فقط ۱۷ سالم بود، متولد ؟. فرزند عثمان و غنچه، سه برادر و خواهر داشتم بنامهای خالق، نو قله و لیلا. اهل و ساکن روستای گنمان از توابع بخش مرکزی «ربط» شهرستان سردشت در استان آذربایجان غربی بودم.شغلم کولبری بود، در واقع من کودک کاری بودم که برای کمک به معیشت خانوادم مجبور به کولبری شده بودم.
بامداد یکشنبه ۵ آذر ماه ۱۴۰۲ بود. با کولبرای دیگه تو مرز «هه نگه ژال» بانه در استان کردستان در حین کولبری بودیم که نیروهای هنگ مرزی با تفنگ ساچمه ای از فاصله نزدیک و بدون اخطار قبلی شروع کردن بهمون شلیک کردن، ناگهان من از ناحیه سر هدف مستقیم شلیکشون قرار گرفتم و در دم جان دادم…کولبرا جنازه منو روی کولشون برگردوندن…
پیکر بیجون من در همون تاریخ ۵ آذر ماه ۱۴۰۲در زادگاهم مظلومانه به خاکسپرده شد.
مراسم ختم هم در تاریخ ۶ آذر ماه ۱۴۰۲ تو مسجد فاروق اعظم سرچشمه برگزار شد.
هموطن من به جرم فقر، ناجوانمردانه کشته شدم، حکومت جنایتکار منو کشت و بعد قاچاقچی معرفیم کرد! من که به جای تحصیل و کودکی کردن، تو سرمای سوزان زمستون و گرمای طاقت فرسای تابستون تو کوهستانهای پر خطر کردستان کولبری میکردم و حتی اگه بار سنگین زمینم میزد دوباره با لبخند بلند میشدم و ادامه میدادم، من که به دنبال نان جان دادم و گلوله نصیبم شد. من رفتم ولی تو هنوز هستی که برای آینده ای بهتر با حکومت ظالم مبارزه کنی، روز آزادی، روزی که ریشه ظلم کنده شد به یاد منم باش….💔
#علیه_فراموشی
Comments