top of page

من ⁧ مینو اسلامی⁩ هستم.

Writer's picture: LoabatLoabat

من اعدام شدم، در تابستان ۱۳۶۰. متأهل و فرزند اولم رو حامله بودم. من و شوهرم هر دو اهل و ساکن ملایر در استان همدان بودیم.

‏یه روز تابستان ۱۳۶۰ من و همسرم که وارد دنیای سیاست شده بودیم توی یه تجمع اعتراضی ضد حکومت شرکت کردیم و توسط نیروهای امنیتی رژیم دستگیر شدیم. اونروزها به خیلی از بازداشت شده ها بدون دادگاه و محاکمه، ناعادلانه حکم اعدام میدادن. ما هم هر دوتامون به اعدام محکوم شدیم….

‏یه صبح غم انگیز همسرم اعدام شد….و من به دلیل اینکه حامله بودم حکم صادر کردن که تا روز تولد فرزندم زنده باشم. اون چند ماه دوران حاملگی با سختیهای زیاد و دلهره گذشت، فرزند دلبندم به دنیا اومد، و من همون روز حکم اعدامم به اجرا دراومد…

‏بعد از کشته شدنم مزدورای امنیتی با تهدید و فشار و آزار و اذیت زیاد به خانوادم اجازه دفن جنازه رو ندادن، و در نهایت در کمال ناباوری خانوادم مجبور شدن پیکر بیجون منو در باغچه خونمون به خاک بسپارن…

‏هموطن من و همسرم فقط به جرم دیدگاهی متفاوت ظالمانه اعدام شدیم. من حتی نتونستم مهر مادریمو نثار فرزندم بکنم، روز تولد اون روز پایان زندگی من شد، الان ۴۲ سال از اون صبح شوم اعدام میگذره و شاید فرزند من در جایی از این کره خاکی دادخواه خون به ناحق ریخته شده من و پدرش باشه. پدر و مادری که هیچ اطلاعات بیشتری ازشون در دسترس نیست، حتی یه عکس. اسممو به خاطر بسپار و روزی که پیروز شدین به یاد من و همسر گمنامم هم باش….💔

© Design by Lady Verta

bottom of page