top of page

من پارمیس همنوا⁩ هستم

  • Writer: Loabat
    Loabat
  • Sep 11, 2023
  • 2 min read

من کشته شدم، در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۱. فقط ۱۴ سالم بود. اهل و ساکن ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان و دانش آموز مقطع سوم راهنمائی در مدرسه پروین اعتصامی بودم.


‏بعد از کشته شدن مهسا امینی و شروع اعتراضات سراسری، روز ۳ آبان ۱۴۰۱ بود که ناگهان مأمورای امنیتی به مدرسه ما حمله ور شدن و شروع کردن به تفتیش کتابای دانش آموزا، اونا کتاب منو که قبلا عکس خمینی رو ازش پاره کرده بودم دیدن و به این جرم شروع کردن جلوی شاگردا منو وحشیانه کتک زدن و در نتیجه اون ضرب و شتم و ضربه به سرم با خونریزی شدید بینی به بیمارستان ایران در ایرانشهر منتقل شدم. فردای اونروز یعنی در تاریخ ۴ آبان ماه من در اثر جراحات وارده به سرم چشم از دنیا فرو بستم…


‏بعد از اون تمام عکسای من از داخل مدرسه توسط نیروهای امنیتی جمع شد! این جریان در شیفت کاری مدیر مدرسه «بخارایی» که شوهرش کارمند اداره اطلاعات ایرانشهر بود اتفاق افتاد، اون با نیروهای امنیتی همدستی کرد و از صدا و سیمای شبکه استانی با دانش آموز دیگه ای که تشابه اسمی با من داشت به نام «پارمیس بامری» مصاحبه کردن و به اون گفتن پارمیس تو هنوز زنده ای چطور اعلام کردن کشته شدی؟!! اونا وانمود کردن که من هنوز زنده هستم. این در حالی بود که من شیفت بعد ظهر بودم و پارمیس بامری شیفت صبح.

‏نهادهای امنیتی و رسانه های حکومتی خیلی تلاش کردن که بگن من توی اون مدرسه وجود خارجی نداشتم.

‏قبلا هم یه دانش آموز دیگه پایه سوم راهنمایی این مدرسه توسط «بخارایی» همون مدیر مدرسه به مامورای امنیتی تحویل داده شده که هنوزم بازداشت بود.


‏بعد از کشته شدنم نیروهای امنیتی از خانوادم و همه معلما و شاگردا تعهد گرفتن که موضوع نباید رسانه ای بشه و با این شرط جنازمو به خانوادم تحویل دادن. بخاطر تهدید ها و فشارهای زیاد و ایجاد ترس روی خانوادم، از من اطلاعات یا عکسهای بیشتری بعد از کشته شدنم منتشر نشد.

‏پیکر بیجون من به زاهدان منتقل و در سکوت مظلومانه به خاک سپرده شد…


‏هموطن من ناجوانمردانه کشته شدم، نذار خون به ناحق ریخته شده ام پایمال بشه، اسمم رو به خاطر بسپار تا روز پیروزی…💔

© Design by Lady Verta

bottom of page