top of page
Writer's pictureLoabat

من یزدان آقاجانی⁩ هستم.

من کشته شدم، در تاریخ ۱ آذر ماه ۱۴۰۱. سی و هشت سالم بود، متولد ؟. اهل و ساکن تهران بودم.

‏با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته شدن مهسا امینی، منم در اعتراضات شهریار شرکت میکردم و با هموطنای معترضم تو خیابونا همراه میشدم. اوایل مهر ماه بود که مزدورای حکومتی منو تو تجمعات شهریار وحشیانه دستگیر کردن. توی زندان حدود دو ماه تحت شکنجه های شدید قرار گرفتم، در اثر ضرب و شتم وحشیانه تمام بدنم له و کبود شده بود، دست و پاهام رو شکوندن، و من بیگناه عاقبت تاب نیاوردم و زیر شکنجه چشم از دنیا فرو بستم….

‏از اونطرف خانوادم دو ماه تمام همه جا رو به دنبالم گشتن، به همه ارگان‌ها سر زدن ولی اثری از من پیدا نکردن. بعد از دو ماه یه نفر بصورت ناشناس با خانوادم تماس گرفت و گفت که ما جنازه رو پیدا کردیم بیاین تحویلش بگیرین ولی وقتی خانوادم مراجعه کردن دیدن که جنازه من قبلا دفن و قبر بتون ریزی شده! یه شاهد به خانوادم‌ اطلاع داد که جسد رو تازه و شبانه دفن کردن، اونا یه عکس هم از جنازم قبل از دفن دیدن با بدن له شده و کبود که آثار شکنجه روش کاملا مشخص بود. نیروهای امنیتی به خانوادم اجازه نبش قبر ندادن و با وجودیکه خانواده میخواستن جسد منو ببرن بهشت زهرا دفن کنن ولی بهشون اجازه اینکارو ندادن. اونا به عمد روی سنگ قبرم تاریخ اردیبهشت رو زده بودن و به کارگرای قبرستون هم تاکید کرده بودن که هر کسی سوال کرد بگن من قبل از اعتراضات و توی اردیبهشت ماه فوت شدم. کنار قبر من ۲۰ جسد دیگه هم دفن شدن که از اونا هیچ اطلاعاتی نبود.

‏پیکر بیجون من در آرامستان شهریار ناجوانمردانه و حتی بدون حضور خانوادم دفن شده بود….

‏نیروهای امنیتی خانوادمو شدیدا تهدید کردن و مجبورشون کردن که بگن من خودکشی کردم! ولی اونا مطمین بودن این دروغه و من به قتل رسیدم.

‏هموطن من برای آزادیخواهی به میدون رفتم و زیر شکنجه کشته شدم، روی سنگ قبرم نوشتن «اردیبهشت ماه، ناشناس مرد»! اونا حتی از جسم بیجون من میترسیدن و سعی در مخفی کردن حقیقت داشتن. اگه سکوت کنی خون من و همرزمام پایمال میشه، تو هم حقتو طلب کن و برای آزادی بجنگ، روزی که ریشه ظلم از سرزمینمون کنده شد و جشن گرفتی به یاد منم باش، اون روز دور نیست…💔

bottom of page